امپراتوری جمهوری اسلامی در خاورمیانه فروپاشیده است

شواهدی از شکاف در رژیم وجود دارد، این موقعیتی نیست که رهبر جمهوری اسلامی بخواهد خود را در آن ببیند

دیدار بشار اسد و رهبر جمهوری اسلامی‌ــ خبرگزاری مهر

گاهی اوقات یک فرد یا حادثه مسیر رویدادها را تغییر می‌دهند، حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل نیز از این نوع بود و پیامدهایی دومینووار در منطقه داشت.

نشریه تلگراف در مقاله‌ای می‌نویسد هر موج پس از آن حمله جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کرد و شبکه نیروهای نیابتی و متحدانش در خاورمیانه را از هم گسست. آخرین موج با چنان سرعتی بر سوریه سایه انداخت که باعث وحشت عمیقی در رژیم تهران شد.

یک دیپلمات غربی به تلگراف گفت: «معمولا امپراتوری‌ها به‌تدریج و سپس ناگهانی سقوط می‌کنند. اما امپراتوری غیررسمی ایران، شبکه نفوذش، بسیار سریع در حال فروپاشی است. اکنون یک بازنگری اضطراری در تهران در جریان است.»

برخی این وضعیت را به درماندگی رژیم کمونیستی مسکو در زمان فروپاشی پیمان ورشو در اواخر دهه ۱۹۸۰ تشبیه می‌کنند. هنوز مشخص نیست چنین مقایسه‌هایی اغراق‌آمیز است یا خیر. اما ناظران متفق‌القول‌اند که گزینه‌های تهران در حال کاهش است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به عقیده آن‌ها، اگر جمهوری اسلامی بخواهد موقعیت رو به تضعیفش را تقویت کند، احتمالا یا باید عملگرایی را در پیش بگیرد و وارد مذاکرات واقعی و معنادار با غرب شود، یا باید به‌سرعت سراغ ساخت کلاهک هسته‌ای برود.

نشریه تلگراف می‌نویسد در حالی که جمهوری اسلامی در تلاش است خود را با پیش‌بینی‌ناپذیری دولت جدید دونالد ترامپ تطبیق دهد، ممکن است هر دو مسیر را دنبال کند. در هفته گذشته، جمهوری اسلامی پیام‌های متناقضی ارسال کرده است؛ در حالی که مقام‌های تهران بحث «تعامل با غرب» و «مدیریت تنش‌‌ها با آمریکا» را مطرح کرده‌اند، سازمان ملل و سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیده‌اند که فعالیت‌های جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هسته‌ای سرعت گرفته است.

در حالی که شواهدی از شکاف در رژیم وجود دارد، این موقعیتی نیست که رهبر جمهوری اسلامی بخواهد خود را در آن ببیند. یک سال پیش، او از «محور مقاومت» و «حلقه آتش» صحبت می‌کرد که نه فقط از جهان اسلام شیعی دفاع می‌کرد بلکه قرار بود اسرائیل را تا ۲۵ سال دیگر نابود کند.

تلگراف در ادامه می‌افزاید اما با حمله ۷ اکتبر حماس، «حلقه آتش» به‌جای اینکه اسرائیل را در بر بگیرد، بازگشت و کشورهای همسایه و گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی را درنوردید و گرمایش در تهران نیز حس شد.

با تضعیف حزب‌الله در جنگ با اسرائیل، خلائی در سوریه ایجاد شد، فرصتی که هیئت تحریر الشام سال‌ها برای آن آموزش دیده و آماده شده بود. در حالی که آن‌ها به‌سرعت به سمت دمشق پیشروی می‌کردند، جمهوری اسلامی نظاره‌گر بود و به این نتیجه رسید که بدون حزب‌الله، نجات اسد برای دومین بار ناممکن است.

هزینه سقوط اسد برای جمهوری اسلامی سنگین خواهد بود، زیرا سوریه یک پل زمینی حیاتی برای تجهیز مجدد حزب‌الله است و اکنون دریا تنها مسیر ارسال تسلیحات برای حزب‌الله است، که گزینه‌ای ایده‌آل نیست. بدون سوریه، جمهوری اسلامی به‌شدت تضعیف خواهد شد.

با از دست رفتن محور مقاومت، افق‌های جمهوری اسلامی به انتخاب میان عملگرایی و حرکت به سمت سلاح هسته‌ای محدود شده است.

با این حال، سوال این است که آیا دونالد ترامپ مایل به مصالحه و آشتی با جمهوری اسلامی خواهد بود یا خیر. با توجه به موضع سخت‌گیرانه کابینه ترامپ و همچنین موقعیت ضعیف تهران، بعید است ترامپ به کمتر از برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران رضایت بدهد.

اکنون جمهوری اسلامی بر سر دوراهی انتخاب است که آیا می‌خواهد ایرانی غیرهسته‌ای دارای روابط حسنه با غرب باشد یا کشوری مسلح به سلاح هسته‌ای که می‌تواند خاورمیانه را به سوی جنگی تمام‌عیار سوق دهد.